عشق فقط یک کلام

گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

عشق فقط یک کلام

گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

سازش تا کجااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟

به گزارش جهان به نقل از مهر، پنجم اردیبهشت امسال زنی به نام "م.ق" با طرح شکایتی در دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان کاشمر از حادثه هولناکی خبر داده که در آن به حمله ۵۰ مرد به وی در روستای قوژد اشاره شده است. حادثه ساعت ۲۰ روز دوم اردیبهشت ماه امسال در یک زمین کشاورزی و با تهدید چاقو و کتک کاری رخ داده و سپس عوامل آن اقدام به ربودن زن و فرار از منطقه کرده اند.

براساس اظهارات مردم روستا، نیروهای بسیجی پس از حضور در منطقه اقدام به شناسایی این افراد و دستگیری تعدادی از آنها کرده و موضوع را پیگیری می کنند اما پس از چند روز یکی از این نیروهای بسیجی به نام سید مصطفی قرشی یزدی به علت پیگیری ماجرا و دستگیری برخی از متجاوزین، به دستور مقام قضایی شهرستان کاشمر و بازپرس علی اصغر مرادزاده دستگیر شده و ضمن صدور قرار زندان مقرر شد وی به زندان منتقل شود که با حضور مدیر اطلاعات سپاه کاشمر قرار زندان به قرار کفالت تبدیل و وی با قرار وثیقه آزاد می شود.

سید مصطفی قرشی یزدی ضابط ویژه قضایی سپاه کاشمر در این باره به خبرنگار مهر گفت: بنده به عنوان ضابط ویژه قضایی پس از مطلع شدن از این فاجعه از طریق مردم منطقه، موضوع را به مدیریت اطلاعات سپاه ناحیه کاشمر رساندم و برابر دستور وی به همراه برخی دیگر از نیروهای بسیج عازم منطقه شدیم.

این نیروی بسیجی ادامه داد: زمانی که به روستا رسیدم با پلیس ۱۱۰ تماس گرفته و با آنها به سمت محل حادثه رفتیم که مردم روستا گزارش دادند که اراذل و اوباش زن مورد نظر را با خود به محل دیگری برده اند.

قرشی افزود: مراتب را به دادستان کاشمر رساندم که وی دستور داد اقدامی لازم نیست و در صورتی که این زن در روزهای آینده شکایت کرد موضوع را پیگیری می کنیم.

وی اظهار کرد: به همین دلیل پلیس ۱۱۰ محل فاجعه را ترک کرد ولی ما بی تفاوت از کنار آن رد نشدیم و پس از شناسایی راننده خودرویی که این زن را از محل جنایت برده بود، با آنها صحبت کردیم که حاضر به همکاری شدند و در نهایت این زن را در بیمارستان پیدا کردیم.

این نیروی بسیجی با بیان اینکه با تلاش ما این زن توانست مراتب شکایت را همان شب به نیروی انتظامی برساند، گفت: این زن عنوان کرد که از همه افراد شکایت دارم و خواهان مجازات آنها هستم.

قرشی افزود: در اول وقت اداری رئیس کلانتری گزارش افسر بیمارستان را به همراه گزارش افسر کشیک کلانتری مبنی بر اینکه در ساعت ۲ بامداد بنده به همراه سه نفر دیگر به کلانتری رفته و اعلام شکایت کردیم به دادستان ارسال می کند.

وی تصریح کرد: به همین علت بنده تاکنون چند بار به کلانتری و دادسرا احضار و مورد بازجویی قرار گرفته ام و حتی به بنده دستبند زده شد.

قرشی ادامه داد: این در حالی است که بنده ۱۳ سال ضابط فعال، دو سال ضابط ویژه قضایی و سه سال مدیر امر به معروف و نهی از منکر حوزه نبی اکرم سپاه ناحیه کاشمر، فرمانده پایگاه مقاومت بسیج حضرت آیت الله خامنه ای هستم و طبق وظیفه شرعی و دینی خود این امر فحشا که یک فاجعه است را پیگیری کرده ام.

چشم هایش....

خبرگزاری فارس خبری منتشر کرده است مبنی بر این که: "امام جماعت دانشگاه علوم پزشکی تهران به دلیل اقدام برای نجات یک دختر جوان از چنگال اراذل و اوباش در خیابان شریعتی تهران، در آستانه نابینایی از یک چشم قرار گرفت."

این روحانی گفته است که:"ساعت 22 شب سه‌شنبه در خیابان شریعتی.. در حال عبور بودیم که ناگهان صدای فریادهای دختر جوان را شنیدیم. .. مشاهده کردیم که 2 نفر از اراذل و اوباش سوار بر یک موتور برای ربایش یک دختر جوان اقدام کرده‌اند. این اراذل و اوباش قصد داشتند به زور، دختر جوان را سوار بر موتور کرده و با خود ببرند اما این دختر با فریادهای خود درخواست کمک کرده و از سوار شدن خودداری می‌کرد و 2 پسر جوان نیز وی را ضرب و شتم کرده و مورد هتاکی قرار می‌دادند. ...با مشاهده این صحنه برای نجات دادن دختر به سمت اراذل و اوباش مهاجم یورش بردیم، اما با مقاومت این مهاجمان روبرو شده و درگیر شدیم. در هنگام درگیری، یکی از آنها که شیشه نوشابه‌ای در دست داشت، این شیشه را با زدن به بدنه موتور شکست و سپس با آن چندین ضربه به چشم راست من وارد کرد که نتیجه‌اش را مشاهده می‌کنید. "

یک روحانی،برای نجات یک دختر و دفاع از عزت و شرف او،در آستانه از دست دادن یک چشمش قرار دارد و تازه می گوید:" الحمدلله هرچند به قیمت مجروح شدن شدید یک چشم، موفق شدیم این دختر را از چنگال اراذل و اوباش و دزدان ناموس مردم نجات دهیم."

من گاهی در مورد دینداری ام احساس حقارت می کنم.مثلا" اگر خود من با چنین صحنه ای مواجه می شدم،چه کار می کردم؟اگر می دانستم که چنین هزینه ای درپی دارد دست به اقدام می زدم؟

ما-امثال خودم را عرض می کنم- گاهی حاضر نیستیم برای دفاع از دین و ناموس فکری مان یک توهین،یک تحقیر،یک  تمسخر را تحمل کنیم و به آسانی می گذریم،آن وقت یک نفر حاضر است از بینائی اش بگذرد.حتا به نظرم بعید نیست که ایشان جانش را هم از دست می داد.

معتقدم که کلا" دو گروه بسیار "خوش به حال"اند؛گروهی که کاملا" هوای دنیا را دارند و گروهی که ول کن آخرتشان نیستند .یک گروه حداقل دنیا را دارند و گروهی آخرتشان آباداست.اما متاسفانه در این میانه خیلی ها هستند که به قول معروف نه دین دارند و نه دنیا.گاهی هوای ملکوت دارند و گاه سر به برهوت می گذارند.از شما به دور،دین داری امثال من تا آنجا است که حرف از ایثار آبرو و مال و جان و... نیست.این که نمازی بخوانیم و روزه ای بگیریم و دهه ی محرم پیرهن مشکی را فراموش نکنیم برایمان کافی است. اگردر محیطی باشیم که هتاک یا هتاکانی به دین و مذهب باشند،که در ازای دفاع ما از مقدسات به ما امل و متجر و ... بگویند به بهانه ی عدم تاثیر  امر به معروف،سکوت می کنیم و شهامت خارج شدن و ترک جمع را هم نداریم و....کلا" فقط دلمان خوش است که مسلمانیم و سعی می کنیم زیاد به خودمان سخت نگذارنیم.

هر چند در ساحتی،دین امری به دور از سختی و همراه سهل و ساده گیری است اما در ساحتی دیگر ،دینداری و دینمداری مسئله ای به غایت مشکل است و خدا هم خود فرموده است که:یا ایها الانسان!انک کادح الی ربک کدحا" فملاقیه"ای انسان!تو تا لقای پروردگارت راهی پررنج در پیش داری.حتی اگر اشتباه نکنم،از امیرالمونین هم نقل شده است که بزرگترین ریاضت ها دین داری است.

نگاه ما به دین،نگاه مکلفانه نیست و با دستچین کردن،کمترین و ساده ترین ها را به پوستینی ترین حالت ممکن انجام می دهیم و اگر توی خیابان و جلوی چشمان ما،چنین اتفاقی بیفتد یا خودمان را به کوچه ی دیگر می زنیم و یا توجیه می کنیم که اگر دختره خودش مشکل نمی داشت که دنبالش نمی افتادن و...

خدایا به ما بصیرت و توفیق عمل به تکلیف و صبر بر آن عطا بفرما!


منبع :::براده ها

قهرمانان هرگز نمیمیرند...

دروازه‌بان اسطوره‌ای فوتبال کشورمان پس از تحمل بیماری ریوی صبح امروز دارفانی را وداع گفت.


به گزارش مهر، ناصر حجازی دروازه‌بان اسطوره‌ای فوتبال ایران و تیم استقلال ساعت 10:55 دقیقه صبح امروز دوشنبه به دلیل بیماری سرطان ریه در بیمارستان کسری تهران درگذشت.


پ .ن : باورم نمیشه اصلا نمیدونم چرا ؟؟

اصلا مرگ اسطوره ها باور کردنی نیست ....

نه ناصر حجازی >> ناصرخان دوست داشتنی آبی ها نمی میره...

نباید بمیره...

 

اصلا قهرمان که نمی میره ....

قهرمان جاش توی دله توی قلب هاس ...

قلب نمیمیرد ...قلب نمیمیراند...


انا لله و انا الیه راجعون