تسلیت میگویم بر دل پردردتان

چه می‌شد؟ گر مرا با غربت خود آشنا می‌کرد
چه می‌شد سفره‌اش گر، گل برای غنچه وا می‌کرد


چرا می‌کرد دور از چار طفلش بستر خود را
گل از چه خویش را از غنچه‌های خود جدا می‌کرد


اگر از گریه‌اش همسایگان را شکوه بر لب بود
دل شب‌ها نمی‌زد پلک و آنان را دعا می‌کرد


به چشم خویشتن دیدم که بشکستند بازویش
ولی مادر مگر دامان حیدر را رها می‌کرد


هم از سینه هم از بازوش خون می‌رفت در آن روز
ولیکن می‌دوید و باز بابم را صدا می‌کرد


نماز عشق نیّت کرد ما بین در و دیوار
ولی زان پس رکوع خود میان کوچه‌ها می‌کرد


مرا می‌برد و دست او به روی شانه‌ی من بود
قد دختر، کنار مادرش کار عصا می‌کرد

فوق العاده جالب (حتما بخوانید)



مطلب زیر در تفسیر علمی تنها یک آیه از قرآن است که هم منطبق با نسبیت وهم مشخص کننده دقیق سرعت نور در 1400 سال پیش در مکانی است که ...


ادامه نوشته

غزل عشق ...

 



آسمان از ستاره لبریز است

آخر عمر فصل پاییز است


امشب از ذهن شاعرت بی بی

غزلی آمده که ناچیز است:


وقت بد مستی زحل آمد

اول مثنوی ، غزل آمد


عید نوروز ما مبارک شد

نو بهاری در این محل آمد


شب عیدی خدا چه عیدی داد!

عید "اهلا من العسل" آمد


ماهی قرمزی که در تنگ است

برج حوت است و در حَمَل آمد


بین آغوش ساقی کوثر

ساغری ناب و لم یزل آمد


آمد و بهر مردی زن ها

تا ابد اسوه و مَثل آمد


غزل امشب هوای روضه گرفت!

یادم آمد که روی تل آمد


هم زمان با صدای وااُماش

سوت و طبل و کف و کتل آمد...

بوی سال نو ...

بوی باران ، بوی سبزه، بوی خاک

شاخه ها شسته ، باران خورده ، پاک

آسمان آبی و ابر سپید

برگ های سبز بید

عطر نرگس ، رقص باد

نغمه شوق پرستوهای شاد

خلوت گرم پرستوهای مست

نرم نرمک می رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار

.....

پیشاپیش سال نو بر همه دوستان مبارک باد

.....


هیچ قدرتی نمی تواندجلوی ما را بگیرد


امروز ما عقیده داریم سلاح هسته ای باید محو شود و نمیخواهیم سلاح هسته ای بسازیم

اما اگر این عقیده را نداشتیم و تصمیم داشتیم که سلاح هسته ای داشته باشیم

هیچ قدرتی نمی توانست جلوی ما را بگیرد


ن . م . ا . ز

امام صادق (ع): 

             « هنگام نماز طواف کعبه هم تعطیل است »


شعری از قاسم صرافات

دست‌هايت را که در دستش گرفت آرام شد

تازه انگاري دلش راضي به اين اسلام شد

دست‌هايت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:

مومنين! ( يک لحظه اينجا يک تبسم کرد و گفت:)

خوب مي‌دانيد در دستانم اينک دست کيست؟

نام او عشق است، آري مي‌شناسيدش : علي ست

من اگر بر جنگجويان عرب غالب شدم

با مددهاي علي ابن ابي طالب شدم

در حُنين و خيبر و بدر و اُحُد گفتم: علي

تا مبارز خواست «عمرِو عبدِوُد» گفتم: علي

با خدا گفتم: علي، شب در حرا گفتم: علي

تا پيام آمد بخوان «يا مصطفي»! گفتم: علي

هر چه مي‌گويم علي، انگار اللّهي ترم

مرغ «او ادني»ييم وقتي که با او مي‌پرم

مستجار کعبه را ديدم، اگر مُحرِم شدم

با «يَدُ الله» آمدم تا «فُوقِ اَيديهِم» شدم

دست او در دست من، يا دست من در دست اوست

ساقي پيغمبران شد يا دل من مست اوست

آخرين پيغمبر دلداده‌ام در کيش او

فکر مي‌کردم که من عاشقترينم پيش او

دختري دارم دلش درياي آرامش، ولي

شد سراپا شور و توفان تا شنيد اسم علي

کوثري که ناز او را قلب جنت مي‌کشيد

ناگهان پروانه‌ شد دور سر حيدر ‌پريد

روزگارش شد علي، دار و ندارش شد علي

از ازل در پرده بود آيينه دارش شد علي

بعد از اين سنگ محک ديگر ترازوي علي است

ريسمان رستگاري تارِ گيسوي علي است

من نبي‌اَم در کنارم يک «نبأ» دارم «عظيم»

طالبان «اِهدنا» اينهم «صراطَ المستقيم»

چهره‌اش مرآتِ «ياسين»، شانه‌هايش «مُحکمات»

خلوتش «والطور»، شور مرکبش «والعاديات»

هر خط قرآنِ من، توصيفي از سيماي اوست

هر که من مولاي اويم، اين علي مولاي اوست 

عید مبارک ...

...

دستش در دستان مولایش بود . گرم بود و چه شیرین ، چه لذت بخش ، چه ...

سخنانی که مولایش در برابر مردم می گفت او را به وجد می آورد .

می گفت هرکه من آقای او هستم حال علی سرور اوست و ...

- یعنی او اینقدر مرا دوست دارد که می خواهد جانشین بعد از او من باشم ...

فرشته ها که در آسمان پرواز می کردند یک صدا گفتند : آری او تو را دوست دارد ولی بدان این فرمان خداست . او تو را بیش از هرکسی دوست دارد و می خواهد بعد از خاتم پیغامبرانش تو امام و پیشوای این مردم باشی .

مرد این ها را شنید ، یعنی در قلبش احساس کرد . خود نیز موافق بود و باز شوری مضاعف در درونش جاری شد.

نسیمی که در آن بیابان بعید به نظر می رسید دستهایش را که در برابر دیدگان مسلمانان بیشماری بالارفته بود نوازش داد .

مرد گفت از هم اکنون وظیفه ای سنگین و مهم بر دوش من است . باید از این امتحان الهی سربلنذ بیرون آیم .

و او کاری کرد که تا کنون نامش بر زبان ها جاریست . مادران بیشماری به عشق او فرزندان خود را علی می نامند و کودکان زیادی در آرزوی مثل او شدن بزرگ می شوند . بندگان مخلص خدا سیره و زندگی اش را دنبال می کنند تا به رستگاری برسند و ....

تو چکار کرده ای ؟

می دانی خدا هرکه علی را اندکی دوست بدارد بسیار دوست خواهد داشت ؟

پس در عزای از دست رفتنش سینه و در جشن ورودش به زمین هلهله سرده تا صدایش گوش فلک را پرکند...


عیدتان مبارک


التماس دعا

کلیدی ترین و کارآمد ترین نوع امر به معروف در کمترین زمان ...

سلام


درخواستی داشتم از همه دوستان :


می خواهم برای ادای تکلیف قدری نوجوان را امر به معروف و نهی از منکر کنم


و می خواستم مرا در چگونگی انجام آن یاری نمایید ...


کلیدی ترین و کارآمد ترین نوع امر به معروف در کمترین زمان را از شما خواستاریم ...


بی تو این جا همه در حبس ابد تبعیدند !!!

مهدی جان !!!


بی تو این جا همه در حبس ابد تبعیدند


سال ها هجری و شمسی همه بی خورشیدند


سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است


فصل ها را همه با فاصله ات سنجیدند


تو بیایی همه ثانیه ها ، ساعت ها


از همین روز ، همین لحظه ، همین دم عیدند